دو زن ، و دو جایزه ادبی نوبل
نصرت شاد نصرت شاد

Nadine Gordimer        (1923 - ).

Wislowa Szymborska (1923 - ) .

 

 

زنان ،- از رئالیسم سوسیالیستی تا رئالیسم انتقادی

 

دو زن ، و دو جایزه ادبی نوبل

 

دراینجا بطور مختصر به زندگی و آثار دوزن برنده جایزه نوبل در ادبیات اشاره میشود. یکی لهستانی است که در مکتب رئالیسم سوسیالیستی سرود- و دیگری اهل آفریقای جنوبی است که به سبک رئالیسم انتقادی نوشت .

خانم نادینه گوردیمر ، نویسنده سفیدپوست آفریقای جنوبی به دو دلیل نویسنده ای خودمانی است . اول اینکه اوخالق رمانها و داستانهای سیاسی ضد آپارتهاید و ضد نژادپرستی سفیدان حاکم درآفریقای جنوبی است ، دوم اینکه درغالب آثارش مارکسیستها و کمونیستهای سفیدپوست، و لیبرالهای هومانیست به پشتیبانی ازجنبش ضدآپارتهاید سیاهان میپردازند، و تحت فشار و تعقیب حاکمان سفیدپوست آن کشور قرار میگیرند.

نادینه گوردیمر ریشه های اروپایی دارد. مادرش یک زن انگلیسی، وپدرش یک یهودی ازکشور لیتوانی بود. اودرآثارش به توصیف زندگی سیاهان فقیرجامعه میپردازد ودرمصاحبه ای گفته بود که همیشه با محافل روشنفکری چپ درکشورش درتماس بوده است. موضوع غالب آثار او رابطه میان سیاهان و سفیدپوستان است. اوخواهان جامعه ای آزاد و بدون تبعیض نژادی میباشد. او با جامعه راسیستی برخوردی ادبی می نماید. آثارش پیرامون شرایط آفریقای جنوبی درزمان حکومت آپارتهاید است . او ازعقل و اخلاق شهروندان سفیدپوست تقاضا دارد که بخاطر یک هومانیسم لیبرال درمقابل تبعیض نژادی مقاومت کنند.

نادینه گوردیمر دریک خانواده بازرگان دریکی ازشهرهای صنایع معدن آفریقای جنوبی بدنیا آمد. وی در دوران کودکی چون اجازه نداشت دربیرون از خانه با سیاهان بازی کند، خودرا با کتاب و مطالعه مشغول نمود. اودردوران نوجوانی تحصیلات دانشگاهی اش را ناتمام گذاشت وبطورتمام وفت خودرا در خدمت مطالعه وخلق ادبیات قرارداد. او را آنزمان وجدان آفریقای جنوبی نامیدند. گرچه دیگران اورا فمنیسم میدانند، اوخودرا مبارزی علیه راسیسم بحساب می آورد. نادینه گوردیمر یکی از پایه گذاران شورای نویسندگان مستقل آفریقای جنوبی درزمان آپارتهاید بود. زمانیکه دردهه 50 قرن گذشته یک گروه سفیدپوست روشنفکربه مخالفت با سیاست آپارتهاید پرداخت ، او به این گروه پیوست. در سال 1962 بعداز دستگیری ماندلا ، کنگره ملی آفریقا تمایلات مارکسیستی یافت . بعداز انقلاب و پیروزی جنبش سیاهان ، او به نلسن ماندلا برای نوشتن بیوگرافی اش کمک نمود .

درزمان آپارتهاید بعضی ازآثار گوردیمر به اتهام تمایلات کمونیستی ممنوع شدند. اودرمصاحبه ای گفته بود که " من چیز زیادی درباره حزب کمونیست نمیدانم ولی با چندنفراز آنان دوستی نزدیک داشتم . من شاهد شهامت آنان بودم که به من نیز جرئت مبارزه واز خودگذشتگی دادند" . گروهی از منقدین ادبی با اشاره به آثار او مدعی شدند که درآثارش نقل قولهای مارکسیستی زیادی شده. نادینه گوردیمر خلاف همکاران سیاه پوستش گرچه مورد سانسور قرار گرفت ولی وادار به مهاجرت وزندان نشد. یکی از دلایل اعطای جایزه نوبل درسال 1991 به او این بود که اوبا کمک توانایی قلمی اش کوشید تا به وقایع تاریخی شکلی اجتماعی وامروزی بدهد. برای این هدف کمیته نوبل به سه اثر او یعنی – داستان پسرم ، خانواده یولی ، و داستانهای کوتاه وی ، اشاره نمود. کمیته اعطای جایزه نوبل با تحویل این جایزه به او، رد راسیسم و مخالفت با حاکمیت سفیدان بر سیاهان را نشان داد.

گوردیمر تاکنون خالق 13رمان ، 10 جلد کتاب داستان کوتاه ، 150 مقاله ، و دهها سخنرانی ومصاحبه بوده است ؛ از آنجمله – 6 قدم زمین ، غریبه ای میان غریبه ها ، مهمان محترم ، صاحب ، دختر بورگر، یک بازی طبیعت ، داستان پسرم، انسان بدون همراه، سلاح خانوادگی، مردی خیابانی، جادو زدایی، و انگیزه عاشق شدن، هستند .او در آثارش پاشیدگی یک جامعه راسیستی را پیش بینی میکند . روابط خصوصی میان سیاهان وسفیدان نیز موضوع بعضی ازآثاراو هستند. او به سفید های چپ و لیبرال اشاره میکند که از مبارزات جنبش کنگره ملی آفریقا حمایت میکنند. رمان " دختر بورگر " او را مهمترین رمان سیاسی وی میدانند. بعضی از رمانهایش سالها درآفریقای جنوبی سانسورشدند،ولی عجیب است که اوخودرا نویسنده ای سیاسی نمیداند بلکه هنرمند بشمار می آورد. بعضی ازآثارش اکنون درحال فیلم شدن هستند. او درآثارش به توصیف انسانهایی میپردازد که درشرایط بحران وجودی ،دچار خشونت راسیسم یک دولت زورگو میگردند.

گرچه نویسندگان موردعلاقه گوردیمر،- کافکا، پروست ، جویس ، و فورستر، هستند، او در رئالیسم انتقادی تحت تاثیر نظرات لوکاچ است. اوازآغازبا دفاع از آزادی بیان وادبیات، به مبارزه علیه دولت پلیسی پرداخت. هومانیسم شجاعانه وشهامت اجتماعی او باعث شد که او علیه خشونت و بی عدالتی علیه سیاهان، اعتراض نماید. رمانهای جدید او نشان ناتوانی لیبرالهای سفید طبقه متوسط در مبارزات اجتماعی بعد از انقلاب هستند .

                                          ---------------------------------------

 

        ویسووا چیم بسکا ، شاعره لهستانی و برنده جایزه نوبل درسال 1996 است. اودرآغاز خالق چند کتاب شعر درمکتب رئالیسم سوسیالیستی بود . امروزه اشاره میشود که آثار او را نمی توان وابسته به یک مکتب ادبی خاص بشمار آورد، گرچه اشعارش در سنت ادبیات فلسفی بشمار می آیند. بخشی از اشعارش نه تحت سنت تاریخی و نه تحت تاثیر مکتب رئالیسم سوسیالیستی هستند، بلکه فرد با همه رنجها و ضعف هایش مورد توجه قرار میگیرد. گروه دیگری شعراورا درمکتب ادبیات کلاسیک بشمار می آورند،چون زبان دردوره شکاکی مدرن وپست مدرن برای شاعر،عنصری بیگانه شده است. جایزه نوبل به آثاری تقدیم شد که پرسش واقعیت انسانی را عمده میکند ورابطه بیولوژیک وتاریخی را بطور طنز، ولی دقیق مطرح می نماید.

درنظراوزندگی یعنی رد،انکار، ونفی پوچی . او میگوید که در زندگی هیچ سئوالی مهمتر ازسئوالات ساده لوحانه نیست. اودراشعارش باطرح پرسشهای ساده لوحانه به نقش خرابکارانه تمدن صنعتی فعلی میپردازد. امروزه اشاره میشود که اودرسالهای 1956/1957 بادوکتاب شعرش خط ایدئولوژیک حزب کمونیست حاکم در لهستان رانمایندگی میکرد. امروزه سئوال میشود که درآثاراوتاچه اندازه ایدئولوژی لنینستی و تئوری ادبی رئالیسم سوسیالیستی مطرح میشوند. درپاره ای ازاشعاراو ساده گی وانعکاس افکارفلسفی وجوددارند. او مدعی است که حتی افکارساده لوحانه نیازبه یک اندیشه فلسفی دارند. چون اودراشعارش از زبانی ساده، روزمره،و عامیانه استفاده میکند، غالب اشعارش برای هرکسی قابل فهم هستند. اوبعدها غیراز مارکس و لنین، تحت تاثیر فلسفه هایدگر و سارتر قرار گرفت. منقد با ذوقی ادعا نمود که اشعار او همچون موسیقی موتزارت، آهنگین، - و همچون موسیقی بتهوون، پرهیجان و خشم انگیز هستند.

غیراز 200 شعرمهم ومشهور ،اوخالق آثاردیگری ازجمله – پایان یک قرن، پتی را صدا بزن، منظره ای شنی، نمک، دلیل زندگی مان، خدا حافظ تا فردا، آینده خاطرات مان، گپی با گونتر گراس، اشعار منتخب، به هرحال، رقمی بزرگ، انسانها روی پل ، آغاز وپایان، و غیره است. او همچون تئوریسین های لیبرال درباره مارکسیسم بعدها نوشت که به هر ایدئولوژی که مدعی داشتن جواب برای هر پرسشی است،باید شک نمود. او یکی از مترجمین مهم شعر فرانسوی بزبان لهستانی بوده است.

   وی درسال 1923 بدنیا آمد ودرسال 1962 ازحزب متحد کارگری لهستان خارج گردید. او از زمان اجرای حکومت نظامی درسال 1981 به همکاری با جنبش وحدت کارگری به رهبری لخ والسا پرداخت. او از جمله پایه گذاران کانون مستقل نویسندگان لهستان بود. وی غیرازجوایز گوته و هردر، برنده جایزه ادبیات نوبل درسال 1996 بود. آثار او نقش مهمی درادبیات زمان حال کشور لهستان داشته اند.

 گوردیمر دردانشگاه به تحصیل جامعه شناسی وزبان و ادبیات لهستانی پرداخت. وی میگوید که گرچه شعرش زنانه نیست ولی زن بودن درجهان امروز یکی از جنبه های هستی زندگی بشر است. او در پاره ای از اشعارش به زندگی ناامن، اتفاقی ، غیرقابل شناخت و غیرقابل پیش بینی انسان، اشاره میکند. وی در رابطه با حکومتهای دیکتاتوری گفته است که شغال هیچگاه به انتقاد از خود نمی پردازد.


October 1st, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان